سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

کارت دعوت و هدیه تولد سه ساگی

کارت دعوت تولد که خودم طراحی کردم تابلو فرش هدیه تولدت از طرف من و بابات   بعد از اتمام مراسم  شمع را خودت روشن کردی تا کاملا تموم شد. این عکسها رو گرفتم فرستادم تا در وب سایت همون کارگاهی که فرش رو برات بافتن قرار بدن.   ...
2 شهريور 1390

باز هم تولد

  عزیزم این روزا تولد بارونه دیشب تولد علی کوچولو بود علی با اینکه ٨ ماه از تو کوچکتره تو بهش می گی علی کوچولو ،در ضمن مراسم نامگذاری زهرا جان هم بود . تو کلی با بچه ها بازی کردی شب خوبی بود ساعت ١٢ مراسم تمام شداز اونجا به پیشنهاد تو رفتیم پارک یه ساعت هم اونجا بازی کردیم وبرگشتیم خونه . عکس ها آماده نیستن بعدا می زارم.
22 مرداد 1390

تولد بابا حسین

  عزیزم دیروز صبح بهت گفتم سانای فردا تولد باباست می خوایی چی براش بخری خوشحال شدی گفتی فردا ؟ تولد باباست؟ دوباره پرسیدم چی می خوایی بخری ؟خندیدی گفتی هیچی. بعد فکر کردی گفتی عروسک .از گفته خودت خنده ات گرفت وگفتی عروسک که برا بچه هاست. بلوز ،شلوار ،کفش ،کت وشلوار می خوام بخرم .گفتم عزیزم این همه نمی شه خرید یه دونه بگو .کفش ر انتخاب کردی من هم به بابات زنگ زدم وگفتم  عصر باید بریم بازار سانای برات کفش بخره. از من پرسیدی بابا برا تولد خودش چی می خواد کادو بگیره من هم برات توضیح دادم که هیچ کس برا خودش کادو نمی گیره دیگران براش می گیرن . ناز من ساعت یک ونیم صبحه تو  در خواب نازی وبابا هم برنامه نود رو تما شا می کنه من ه...
14 مرداد 1390